به یادت، داغ بر دل مینشانم
ز دیده خون به دامن میفشانم
چو نی گر نالم از سوز جدائی
نیستان را به آتش میکشانم...
به یادت، ای چراغ روشن من
ز داغ دل، بسوزد دامن من
ز بس در دل، گل یادت شکوفاست
گرفته بوی گل پیراهن من
************************
همه شب خواب دیدم خواب دیدار
دلی دارم دلی بی تاب دیدارتو خورشیدی و من شبنم! چه سازم؟
نه تاب دوری و نه تاب دیدار
سری داریم و سودای غم تو
پری داریم و پروای غم تو
غمت از هر چه شادی دل گشاتر
دلی داریم و دریای غم تو...
دلی داریم و دریای غم تو...
دلی داریم و دریای غم تو...
کلمات کلیدی: