تو آخرین بهانه آغاز این ترانهبه شعر من شکفتی لطیف و عاشقانه
تو اون سکوت پاییز که فصل حس باغه
به وقت یورش باد خونه گرم زاغه
وقتی که پر کشیدن پرنده های این باغ
چکیده قد دریا رو گونه هات اشک داغ
تو با ستاره های شبهای من زمینی
وقتی که تنها می شم تو فکر من می شینی
هاهاها
در اغازم در آغاز چو پیچک گرد رویای تو پیچیدن
نفس های تو را در سینه فهمیدن
در اوج آشنایی عشق ورزیدن
در آغازم در آغاز رهی تازه که با تو عشق می سازه
که بی تو این وجود خسته من سخت می بازه
هو هو هو هو هو هو هاها
کلمات کلیدی: